فقدان برنامه ریزی
نداشتن برنامهريزی های کوتاه و بلندمدت میتواند به شکست يک تجارت منجر شود. برنامه اصولی براي يک تجارت موفق بايد مشخص کند که شما قرار است در طول چند ماه آينده و حتی چند سال آينده به کجا برسيد. اين برنامهريزی بايد شامل اعداد و ارقام مشخص و دقيق باشد. يک برنامه خوب بايد شامل تمام کارهايی باشد که برای رسيدن به موفقيت در تجارت خود بايد انجام دهيد، به همراه تاريخ دقيق پرداختن و رسيدن به آنها.
رهبری ضعیف
رهبری ضعيف بهراحتی يک تجارت را در مسير شکست قرار میدهد. فراموش نکنيد که هر فردی ممکن است اشتباه کند، اما يک کارآفرين موفق بايد بتواند در بيشتر مواقع تصميمهای درستی بگيرد. برای موفقيت در فضای کسبوکار بايد مطالعه کنيد و مهارتهای جديدی ياد بگيريد تا توانايیتان را برای رهبری تقويت کنيد.
متفاوت نبودن
داشتن يک محصول عالی کافی نيست، چون شما برای موفقيت بايد در کنار محصول عالی ارزش خاص و متفاوتی را در محصولتان ارائه کنيد تا در اين بازار شلوغ از رقبا عقب نيفتيد. چه پارامترهايی باعث میشود که از رقابت عقب نيفتيد؟ دانستن اينکه رقبای شما چه کاری را بهتر از شما انجام میدهند، برای موفقيت در کسبوکار بسيار مهم است. اگر شما نتوانيد اين تفاوت را ايجاد کنيد، احتمال موفقيتتان بسيار اندک است.
بی توجهی به نیاز مشتری
بیتوجهی به شناخت مشتری و نيازهايش میتواند موجب ناکامی در کسبوکار شود. پس هر چند وقت يک بار از مشتريانتان بپرسيد که آيا هنوز هم از کالای شما رضايت دارند؟ آيا اگر تغييری در کالا يا خدمات خود ارائه کنيد، رضايتمندی مشتريان افزايش پيدا می کند؟ آيا به نظرات آنها گوش می دهيد؟
درس نگرفتن از شکستها
کارآفرينان معدودی هستند که از اين اشتباهات درس میگيرند. يادتان باشد که شکست دلايل زيادی دارد، اما يادگيری و تجربهاندوزی از اشتباهات میتواند کارآفرينان را برای روزهاي سخت آماده کند. فراموش نکنيد که يادگيری از اشتباهات میتواند کار سختی باشد، اما در لحظات سخت کمک بزرگی به شما و تجارتتان خواهد بود.
مدیریت ضعیف
پيروی نکردن از استانداردهای مشخص و سيستمی، ارتباطات ضعيف و عدم دريافت بازخورد از مشتری، همگی مثالهايی از مديريت ضعيف هستند که شما را به سمت شکست هدايت میکنند.
فقدان سرمایه
نبودن سرمايه مناسب از همان ابتدا يک علامت خطر بزرگ است که باعث میشود در پرداخت اقساط و هزينههای جاری خود دچار مشکل شويد. نداشتن سرمايه مناسب ميتواند سرعت رشد تجارت شما را نيز کُند کند.
ارزیابی ناکارآمد
اگر در زمان مناسبی شرايط کسبوکارتان را ارزيابی نکنيد، خيلی راحت آن را در مسير نابودی و شکست قرار می دهيد. بهعنوان مثال ارزيابی در زمان نامناسب ممکن است باعث شود خيلی زودتر از موقع افراد زيادی را استخدام کنيد و هزينه زيادی را هم صرف تبليغات کنيد، اما نتیجهای برايتان نداشته باشد.
نداشتن مکان مناسب
نداشتن مکان خوب برای ارائه خدمات و محصولات، ضعفی است که بهسختی میتوان از آن چشمپوشی کرد. البته اهميت اين مسئله بستگی زيادی به نوع تجارت شما دارد. مثلا اگر کالايی که عرضه میکنيد، حتما بايد توسط مشتری ديده شود، بنابراين بايد جايی را بهعنوان مکان کسبوکار يا تجارتتان انتخاب کنيد که دسترسی به آن آسان باشد.
فقدان سوددهی
در درجه اول بايد بگوييم که درآمد شما با سودی که از کسبوکارتان کسب میکنيد، با هم متفاوت است. بهعنوان يک کارآفرين حواستان بايد هميشه به سوددهی تجارتتان باشد. سودی که شما از کسبوکارتان کسب میکنيد، کمک زيادی به رشد استارتآپ يا شرکتتان میکند. تحقيقات نشان میدهد که تنها 40 درصد از تجارتهای کوچک سودده هستند و در 30 درصد موارد تجارتهای کوچک ضرر می دهند.
مدیریت مالی ضعیف
مديريت مالی از همان ابتدای کار میتواند بهعنوان يک رکن اساسی تجارت، باعث موفقيت يا شکست شما شود. بنابراين اگر تازه شروع به کار کردهايد، حتما از نرمافزارهای حسابرسی حرفهای استفاده کنيد و سعی کنيد تمام تصميمگيریهايتان بر پايه اعداد دقيق و واقعی باشد. اگر هم در حسابداری تبحر نداريد، شخصی را استخدام کنيد تا اين کار را برای شما انجام دهد. مطمئن باشيد که اين کار در بلندمدت به نفع شما و کسبوکارتان خواهد بود.
نداشتن تمرکز کافی روی کار
بدون تمرکز، شما جايگاه رقابتی خود را در بازار از دست میدهيد. عدم تمرکز مانعی محکم در مقابل تصميمگيریهای منطقی شما خواهد بود و باعث میشود بهسرعت تجارت شما در بازار رنگ ببازد.
انتخاب شریک اشتباهی!
همه ما ميدانيم که موفقيت در تجارت در کنار يک شريک و همکار خوب کار سادهتری است، اما انتخاب اشتباه اگر سبب نابودی کسبوکارتان نشود، حداقل به شما آسيب می زند