هوش استراتژیک؛ مزیت رقابتی برای ایرلاین‌ها هوش استراتژیک؛ مزیت رقابتی برای ایرلاین‌ها

هوش استراتژیک؛ مزیت رقابتی برای ایرلاین‌ها

شنبه, 09 آذر 1398 ساعت 13:22
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

محمدرضا مرادی* تغییرات مستمر در محیط کسب‌وکار و ارتباطات ناپایدار داخلی و بین‌المللی در زمینه‌های مدیریتی، اقتصادی و سرمایه‌گذاری در سال‌های اخیر، سازمان‌ها و شرکت‌ها را ملزم به برنامه‌ریزی، نظارت و ارزیابی محیط درون و بیرون خود با تجزیه‌وتحلیل و بازخورد آنی اطلاعات حاصل از این تغییرات مواجه کرد.


از سوی دیگر شرایط ویژه اقتصادی و محیط رقابتی کسب‌وکار نیاز به ماندگاری، خلق ارزش‌افزوده، رشد سهم بازار در محصولات جدید، توانایی درک و ارتباط با جوامع بین‌المللی، به‌روزآوری تغییرات حاصل از فن‌آوری اطلاعات و آموزش‌های مهارتی را بیش‌ازپیش ضروری کرد.
پروفسور wells در تحلیل و توصیف هوش استراتژیک این‌چنین بیان می‌کند که به نظر من، تعریف «هوش استراتژیک» توانایی سازگارپذیری با شرایط دائما متغیر امروزی است که با گام‌برداشتن در یک مسیر ثابت و هموار مغایرت دارد. زیرا تمامی سیگنال‌ها و نشانه‌های رقابتی امروزی ما را به سازگاری با شرایط متغیر فرامی‌خوانند.
هنگامی‌که من با دقت بیش‌تری به دلیل ورشکستگی شرکت‌ها پرداختم، متوجه شدم که اکثر آنها وجود مشکل را دریافته بودند، اما نتوانسته‌اند استراتژی حل مسئله را تشخیص دهند. اغلب آنها حاضر به تغییر در راستای شرایط جدید نبوده‌اند، زیرا پیش از آن سرمایه‌های انسانی و مالی زیادی را برای ایجاد ساختار خود هزینه کرده و تغییر این جبر ساختاری برایشان امر دشواری محسوب شده است و در نهایت، کارمندان یک شرکت یا سازمان هستند که تحت اثرات استراتژی توسعه‌یافته و مناسب قرار می‌گیرند.
ازاین‌رو، من «هوش استراتژیک» را قابلیتی نام نهاده‌ام که از طریق آن و با توجه به رفتارهای فردی و اجتماعی خود می‌توانیم روش صحیح سازگار پذیری با شرایط جدید را بیاموزیم. با توجه به توضیحات فوق در هر محیط کسب‌وکاری این مدیران یا رهبران سازمانی هستند که باید خود را مجهز به توانایی تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری کنند. به‌طور نمونه یکی از کسب‌وکارهای استراتژیک در شرایط کنونی، شرکت‌ها یا ایرلاین‌های هوایی هستند.
این شرکت‌ها به‌طور مستمر مشمول تغییرات روزانه در فعالیت اقتصادی خود هستند. شرکت‌های هواپیمایی همواره به دنبال روش‌هایی برای ایجاد تمایز در ارائه خدمات و همچنین کاهش هزینه‌های خود هستند. لذا این شرکت‌ها فارغ از اینکه در کدام محور یا دایره استراتژیکی قرار می‌گیرند همواره برای خلق مزیت رقابتی در کسب‌وکار خود نیز تلاش کرده‌اند که با کمی تعمق در شرایط کسب‌وکار داخلی و بین‌المللی می‌توانیم دریابیم که توانایی ایجاد زنجیره تأمین در شرکت‌های هواپیمایی و راهبری این شرکت‌ها در شرایط کنونی نیاز به توانمندی فردی و سازمانی دارد.
برای خلق مزیت رقابتی باید از مجموعه فعالیت‌هایی که توان تبدیل داده‌ها به ستانده‌ها را در محیط کسب‌وکار داشته باشند بهره برد. در این راستا تحلیل بازار برمبنای شناخت ماهیت مشتریان، تقسیم آن به بخش‌های مختلف و بررسی نیازها و خواسته‌های هر بخش به نحو مستقل، از عناصر اصلی انتخاب الگوی بهینه استراتژیک است. این مهم با اتخاذ یک تقسیم‌بندی کلی در شرکت‌های هواپیمایی به دو بخش خدمات‌گرا و کم‌هزینه تفکیک می‌شود که به ترتیب در راستای استراتژی تمرکز (Intensive) و استراتژی رهبری در هزینه (Cost Leadership) هستند.
هوش استراتژیک برای خلق مزیت رقابتی (Competitive Advantage) با توجه به توانایی تصمیم‌گیری رهبران در محیط کسب‌وکار صنعت هواپیمایی به توانمندسازی در چرخه تأمین ۵ بخش کلی (Core Competencies) بستگی به خدمات فنی و ایمنی، مدیریت و دستگاه‌های اطلاعات مدیریت، منابع انسانی و مالی، تجهیزات ناوبری و بازرگانی دارد. اگر بخواهیم زنجیره تأمین یک شرکت هواپیمایی را ترسیم کنیم به‌وضوح می‌توان بیان کرد که نیاز برنامه‌ریزی‌شده در بخش بازرگانی باید با بخش‌های عملیاتی و فنی کاملاً همسو بوده تا بتوانیم با راهبرد خدمات‌گرا و رهبری در هزینه ایجاد مزیت رقابتی کنیم.
در این چرخه تأمین، پشتیبانی واحدهای MIS، منابع انسانی و مالی و توانایی تصمیم‌گیری مدیریت در شرایط بحرانی می‌تواند نقطه تضمینی بر اجرای راهبردهای تدوین شده باشد. با توجه به سال‌ها تحقیق و اجرا در هوش استراتژیک، معتقد هستم برای دستیابی و ایجاد چرخه توانمندسازی، باید مدیران و کارکنان شرکت‌های هواپیمایی را در پنج بخش یاد شده در جنبه‌های هوش هیجانی، هوش کسب‌وکار و مدیریت دانش توانمند کرد.
لذا در مرحله ابتدایی همه مدیران و رهبران کسب‌وکارها باید در قابلیت‌های خودآگاهی، خودمدیریتی، آگاهی اجتماعی و جنبه مدیریت ارتباطات کاملاً بررسی شده (Emotional Intelligence) تا بتوانند در چرخه تأمین، داده‌های به دست آمده را به اطلاعات مفید تبدیل کرده و تصمیم درست را در زمان درست اتخاذ کنند و درنهایت بتوانند اندوخته‌های علمی و اطلاعات نظامند و تجربه لازم را در دسترس افراد دیگر قرار دهند. در نتیجه این مهم، توانمندسازی سازمان را به‌گونه‌ای ایجاد می‌کند که در یک فضای مشارکتی_تخصصی با کارکرد تیمی بتوانند در شرایط پایدار و ناپایدار تصمیمات درست اتخاذ کنند بنابراین رهبران و مدیران صنعت هواپیمایی در شرایط کاملاً ناپایدار کسب‌وکار امروزی، با دیدگاهی اجرایی و تفکری در هوش استراتژیک، می‌توانند توانمندسازی فردی و سازمانی را در کوتاه‌ترین زمان ممکن برای ایجاد قابلیت‌های لازم در محورهای ذیل به همراه داشته باشند تا ضمن حفظ وضعیت موجود در محیط کسب‌وکار داخلی و بین‌المللی مزیت رقابتی لازم را در خدمات، کاهش هزینه و ایجاد جریان درآمدی کسب کنند.
به‌روزآوری و همسوکردن ساختار سازمانی با شرایط محیط کسب‌وکار، آموزش، توانمندسازی و انتخاب مدیران با اهداف استراتژیک تدوین شده و قابلیت مدیریتی در نیازسنجی و بازاریابی راهبردی با توجه به پتانسیل‌های موجود و شناخت جغرافیای از مسیرهای درآمدزا داخلی و خارجی امری ضروری است. به طور مثال راهبرد قیمت‌گذاری شناور از طریق برآورد و شناخت نیاز رفتاری مشتریان تا بتوان از منابع ثابت و محدود مانند صندلی و زمان حداکثر جریان درآمدی را ایجاد کرد.
ارزیابی به‌موقع از توان بخش خصوصی برای برنامه‌ریزی و سازمان‌دهی منابع موجود در چرخه تأمین، قابلیت مدیریتی استفاده از روش‌های لجستیک معکوس برای تأمین قطعات و پشتیبانی فنی از ناوگان هوایی، توانایی و ایجاد تفکر مدیریتی در مهندسی هزینه در مقوله‌های مانند یکسان‌سازی منابع ستادی و اجرایی (تعداد صندلی پروازی با کارکنان)، به‌روزآوری و عدم تنوع‌گرایی در تایپ‌های هواپیمایی متناسب با توانمندی‌ها، حفظ و نگهداشت خلبانان باتجربه و انتقال تجربه آنان (مدیریت دانش)، IT محور کردن و یکپارچه‌سازی اطلاعات و فرایندهای اجرایی و ستادی از جمله مواردی است که باید بسیار به آن دقت شود.

خواندن 1543 دفعه

نظر دادن

Make sure you enter all the required information, indicated by an asterisk (*). HTML code is not allowed.

مشاوره رایگان

برای دریافت مشاوره رایگان فرم زیر را تکمیل کنید
(*)
لطفا نام خود را وارد کنید
(*)
شماره تماس خود را وارد کنید
(*)
ورودی نا معتبر